رگ نوشت های پودر سنگ

از دل زاده شدم چنان کولیان زمین و زمینیان را در نوردیدم از سنگ شدم .... پودر شدم

رگ نوشت های پودر سنگ

از دل زاده شدم چنان کولیان زمین و زمینیان را در نوردیدم از سنگ شدم .... پودر شدم

چیست این؟!




نمیدانم این حس غریب چیست؟ دلواپسیست شاید؟ نفرت است؟ یا دوست داشتن؟



هم دلم می خواهد ببندمت به فحش و ناسزا و مشت و لگد و چند سیلی آبدار که بر گونه هایت بر جای بوسه هایم می زنم. محکم.


هم دلم می خواهد در اغوشت کشم. سخت.

و ببوسم  چشم هایت را...


 و سر بر آغوشت زار زنم شاید وقتی گرمای نفس هایت را می بویم...



کس نمی داند چیست این دیوانگی؟ چیست این؟!



کجاست او که خطابم می کرد:   میم من


نظرات 1 + ارسال نظر
شهرزاد یکشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 09:01 ب.ظ http://hichopoch.blogsky.com

asheghist!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد