می گفت"من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریادی لازم است"
می گویم:
سنگینی آن سکوت چه پر و بال ها که نشکسته و چه و قلم ها که خرد نکرده و چه راه ها که نیمه تمام نگذاشته است!
سکوت...
تنها وکیل مدافع حقیقت و راستی است و تنها پاداش خوب بودن
و تنها دوستی که انسان ها ی انسان دارند همین سکوت بی مروت است! همین سکوتی که ... نمیدانم روح را خنج میزند... یا صیغل میدهد...!
مرثیه خود بودن است
زبان درازی نادان مرثیه است
و سکوت انسان هم مرثیه
اشک و لبخند و قهقهه و هق هق فرقی نمیکند... هرکدام مرثیه ای هستند که برای یک گوشه ی خلقت سروده شده اند