رگ نوشت های پودر سنگ

از دل زاده شدم چنان کولیان زمین و زمینیان را در نوردیدم از سنگ شدم .... پودر شدم

رگ نوشت های پودر سنگ

از دل زاده شدم چنان کولیان زمین و زمینیان را در نوردیدم از سنگ شدم .... پودر شدم

من از تو دورم

من از تو دورم و تو به من نزدیک

من از تو گریزان و تو مراقب من


من دل تو را می شکنم 

و تو وقتی خیلی زیاده می روم گاه گوشمالیم می دهی


من از تو گله می کنم

و تو با من مهربانی 


من چنان زندگی می کنم گویی که نیستی

و تو چنان هوایم را داری گویی که فقط مرا داری


آه خدایا


تو چه خدایی هستی و

من چه بنده ای؟؟!!!!


بی شک من بندگی نمی کنم


ولی تو چه خوب خدایی می کنی



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد