رگ نوشت های پودر سنگ

از دل زاده شدم چنان کولیان زمین و زمینیان را در نوردیدم از سنگ شدم .... پودر شدم

رگ نوشت های پودر سنگ

از دل زاده شدم چنان کولیان زمین و زمینیان را در نوردیدم از سنگ شدم .... پودر شدم

صبر

انتظار که شعله میگیرید

زمان فلج میشود

دستم سوخت اما عقربه های این ساعت مچی تکان نمی خورند

نظرات 1 + ارسال نظر
نگین پنج‌شنبه 23 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:41 ب.ظ http://www.manelii.blogsky.com

ببشخین :-/
مدتی بود کم آن میشدم واسه امتحاناتم ...
بازم ببشخین دوستخ خوبم ...مگه میشه فراموشت کنم ...
الان لینکت کردم که همیشه دمه دستم باشی ...

نوشته ی قشنگی بود ... و تعبیر قشنگی ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد